2 Comments:
Anonymous Anonym said...
يروزه هاي منتشر سرد
سرمدي
آب است و آب و آبي بي ابر
بر آسمان جاري واژون
اسكندريه مثل هلالي است
بر موج ها گريز ستيزاي فرصت
ست
و مرغكان چيره ي ماهي خوار
77 و
7 و
فراوان 7
در انتشار هندسي خويش
بر موج ها هجوم مي آرند
و من طنين پويه و پرواز و پنجه را
بر س

Anonymous Anonym said...
قتي مياي صداي پات
از همه جاده ها مياد
انگار نه از يه شهر دور
كه از همه دنيا مياد
تا وقتي كه در وا ميشه
لحظه ي ديدن مي رسه
هر چي كه جاده س رو زمين
به سينه ي من مي رسه ، آه
اي كه تويي همه كسم
بي تو مي گيره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چي مي خوام مي رس