Sonntag

Lebe wohl! - du fühlest nicht,
was es heißt, dies Wort der Schmerzen,
mit getrostem Angesicht sagest du's und leichtem Herzen.
Lebe wohl! - Ach, tausendmal hab' ich es mir vorgesprochen und,
in nimmersatter Qual,
mir das Herz damit zerbrochen!
12 Comments:
Anonymous Anonym said...
Jeder wird nur durch deine gelebte Größe
an seine erinnert -
voller Anerkennung oder Beschämung…

Anonymous Anonym said...
Bleib dir treu; heuchle niemals Zuneigung.
Sprich nie gering über die Liebe,

Anonymous Anonym said...
denn sie zählt zu dem wenigen,
was dem Leben
Unvergessliche Erinnerung schenkt…

Anonymous Anonym said...
denn sie zählt zu dem wenigen,
was dem Leben
Unvergessliche Erinnerung schenkt…

Anonymous Anonym said...
Befreien Sie sich von dem Mythos, dass Sie durch entsprechende Fragen einen anderen Menschen ?upt erst auf die Idee eines Suizids bringen (Vielleicht haben Sie selbst Hemmungen, sich mit diesem Thema auseinander zu setzen). Indem Sie m?che Suizidgedanken offen und taktvoll ansprechen, erleichtern Sie den Kranken. Sie helfen ihm, sich von der Last seiner schrecklichen Vorstellungen zu befreien und seine Gedanken in

Anonymous Anonym said...
Der Umgang mit suizidalen Menschen f䬬t leichter, wenn man deren innere (lebensbedrohliche!) Verzweiflung nachempfinden kann. Wie w?Sie sich f? wenn Ihnen Ihr Leben ?v?g aussichtslos? erschiene und Sie vor anderen Ihr Scheitern (Versagen) und Ihre Ohnmacht eingestehen m?? W?Sie sich nicht auch noch sch䭥n? W?n Ihnen keine Wut aufflammen, wenn ?alles umsonst?

Anonymous Anonym said...
Warum hast du uns das angetan?

Anonymous Anonym said...
شهادت می دهم جز تو

هیچ زنی به بازوهایم ایمان نیاورده است.

هیچ زنی برابر جنونم اینگونه صبر نکرده است.



شهادت می دهم جز تو هیچ زنی

چونان تابلوئی رنگی شبیه من نیست

در رفتار و کردار

در عقل و دیوانگی

در ملال سریع و دلبستگی سریع

شهادت می دهم جز تو هیچ زنی

از کوشش هایم بر نگرفته است نصف آنچه را من گرفته ام

و مرا برده نکرده است آنچنانکه تو

و مرا آزاد نکرده است آنچنانکه تو.



شهادت می دهم جز تو زنی نیست

که در لحظات عشق اینگونه زلزله در اندامم بیفکند.

بسوزاندم.

غرقم کند.

شعله ورم سازد

خاموشم کند.

و مرا چون هلال ماه دو نیمه کند.شهادت می دهم

تنها تو روحم را به زیباترین و طولانی ترین شیوه اشغال کرده ای.

و مرا چون گلی دمشقی نعناع و پرتقال کاشته ای.





ای لطیف. ای شفاف.عادل و زیبا

ای خواستنی. خوب. همواره کودک.



شهادت می دهم هیچ زنی

آنگونه که انتظار داشته ام به سویم نیامده است

و بلندی گیسوانش از تو بلند تر نبوده است.

و سینه هایش

مطابق آنچه نقاشی کرده یا تصور کرده ام نبوده است.



شهادت می دهم جز تو

هیچ زنی از میان دود سیگارم بیرون نیامده

وقتی سیگار دود کرده ام.

ای زنی که در باره اش هزاران شعر نوشته ام

اما به رغم همه شعر هایم

زیباتر از هر چه شعرم باقی مانده است.



شهادت می دهم

پیش از تو هیچ قراری چنین شادمانه نداشته ام

و جسمم را اینچنین با فرهنگ ندیده ام

و با هیچ تنی چون گیتار تنت گفتگو نکرده ام.

شهادت می دهم

هیچ زنی عشق را تا مرتبه نماز نیازموده است

الا تو.

الا تو.

الا تو.

Anonymous Anonym said...
وقتی من عاشق شدم یه مهر سکوت گذاشتی روی دهنم... اما خدايا
باز ديدی که عاشقشم... ديدی که حاضرم به خاطرتش جون بدم...غرق بشم تو
نگاش... تو که دیدی... خودت خوب می دونستی که چقدر دوستش دارم
پس چرا
باز بهم شک کردی ازم پرسيدی
عشق یعنی مستی و
دیوانگی... یعنی سوختن یا ساختن... زندگی رو باختن... انتظار و
انتظار... ميخوايش
گفتم اره
گفتی:" اصلا ميتوني عشق رو هجيش كني؟... بلدي بخشش كني؟... اصلا
ميدوني چند بخشه؟... اصلا ميدوني چند حرفه؟... اصلا به سنت مي
خوره
گفتم اره اره اره اره ميدونم همرو
ميدونم
گفتی:" باشه عشق رو بهت ميدم اما بايد حسش كني بايد
قلبت بعضي موقعه ها واسش تند بزنه بايد چشمات واسش تر شه... ولي بازم
يه چيزي ميمونه... اونم موقعه اي كه مجبوري ازش جدا شی... مجبوري
تنهاش بزاري... اون موقعه اي كه تنهات ميزاره... اون موقعه اي يه كه
اونقدر ازش بدت مياد كه دوس داري واسه هميشه معنيش از يادت بره
اون موقعه اي كه واسه موندش اونقدر گريه ميكني كه ديگه اشكات خشك
ميشه... اما مطمئن باش كه قشنگه با همه خوبي يا و بدياش... اما يه
چيزه ديگه بدون که تو مال اون غريبه راه دورت نیستی... اون نمیتونه
دنیاشو با تو قسمت کنه... دنیای تو با دنیای اون فرق می کرد... بازم
عشق رو ميخوای
خدايا اخه چرا؟... چرا چه گناهي كردم... تو که ميدوني ............

Anonymous Anonym said...
زندگي چيست؟

گل زردي است

بنام؟......عشق

آينه شكسته اي هست

بنام؟........دل

مرواريد غلطانيست

بنام؟.......اشك

خطر نامعلوميست

بنام؟....سرنوشت

فرياد انسان است

بنام؟.....سكوت

اما در ميان اين

زيباترين كلمه؟...... عشق

زشت ترين كلمه....بي وفايي

پاك ترين كلمه؟.................اشك

بي همتاترين كلمه؟............تنهايي

بي معناترين كلمه؟.......جدايي

جذاب ترين كلمه؟....آشنايي

وشگفت ترين كلمه؟

...نام زيباي يار

Anonymous Anonym said...
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم

وقتی که رفت من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی او تمام کرد من شروع کردم

وقتی او تمام شد من آغاز شدم

و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن....مثل تنها مردن

Anonymous Anonym said...
عاشقی؟



پس گوش کن.این رو بدون که یه عاشق هیچ موقه آبرو نداره



بدون عاشق به امید عشقش زندس...بدون یه عاشق.عاشق کشی بلد نیس



بدون یه عاشق هرگز دروغ نمیگه.مخصوصا به عشقش.



اگه عشقت رو دوست داری هرگز بهش قول نده..خجالت و غرور رو بزار



کنار.



اگه دوسش داری بهش بگو به ساده ترین شکل ممکن